زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
به هـمره تو رود روح من ز پیکر من سپـردمت به خـدا ای یگانه گـوهر من اگر که میروی آهـستهتـر بـرو پسرم که هست پـشت سـرِ تو نگـاه آخـر من دو غـصه بر جگـر عـمهات زده آتـش دهـان خـشک تو و اشک دیـدۀ تـر من وضو بگیر ز اشک و برو به جانب مرگ کـه پیـشبـاز تـو آیـد ز خُـلـد، مادر من چگونه تـاب بیـارم، چگونه صبر کنم؟ کـه بـر سـر تـو بریـزند در برابر مـن اگــر فـتـاد عـبـورت کنـار شط فـرات بـیـار جـرعـۀ آبـی بــرای اصغـر مـن بپوش زخم سرت را به دستِ غرقه به خون اگر به دیدنت آیـد ز خیمـه خواهر من ز حـلقــههای زره بیشتر رسـد زخمت هزار پاره شود پیکرت چو حنجر من اگر چه فرق تو گردد دو تا به تیغ ستم یکی است قبـر تـو و تربت مطهر من عدو به گریۀ من خنده میزند «میثم» تـو گریـه کـن بـه عـزایِ علیِّاکبر من |